محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

در ساحل زندگی

من و خدای خوبم..

خدایا مرا ببخش بخاطر تمام درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود         خداوندا، چشمان خسته ام را سمت تو بر می گردانم، روح سر گردانم را در شهر تو می چرخانم، غصه هایم را تنها به تو نشان می دهم.         خداوندا، زیر دست و پای بی دلان، دل به سلامت بردن ممکن نیست، می دانم که چاره ای هم نیست، یاری ام کن، که چون تو دلداری نیست.       اشک که بخواهد بیاید سوال نمی پرسد کجایی، چطوری و ... .فقط می ریزد. حتی خودش هم نمی داند کجا می ریزد. اگر از گونه ببارد که ایده آل است. اگر بخواهی خیلی مرد باشی باید وقتی می خندی گریه کنی. از درون می بارد. از پشت ...
18 خرداد 1392

جشن قران و فرشته هام..

دو شنبه صبح بچه ها رو بردیم پارک نزدیک مهدشون برای جشن پایان سال . البته پایان برای بچه هایی که میرن پیش دبستانی بچه های کوچکتر که تا ماه رمضون باید بیان!                 در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست بر خیز تا بگیرند!!! این متن رو میخواستم برای روز پدر تقدیم کنم به همه پدر هایی که این گونه در ذهن کودکانشان خاطره میشوند اما فراموش کردم تقدیم به همه باباهای مهربون: ر وز پدر بود وتنها  دارایی پسرک قلک سفالی کوچکی بود که گهگاهی از صدای افتادن سکه به  درونش از خواب می پرید ..پسرک قلک را زمین زد ساعتی بعد خرده های شکسته قلک...
16 خرداد 1392

روز پدر..

سلام سلام سلام روز پدر به همه بابا ها مبارک در نظر اکثر ادما عدد ١٣ نحسه اما درست ٤ سال پیش  یکی از مقدس ترین اعداد برای من شد !سیزده رجب ١٣٨٩ دو فرشته مهمان  کعبه قلبم شدند و از ان روز ، خدا را پر رنگتر رحمانتر و رحیم تر دیدم دو قلوهای ناز و ملوسم تولدتون مبارک راستش یک بار اومدم خیلی براشون نوشتم و لی موقع ارسال همه چی یهو پرید لپ تاپ هم کلا پرید این موقع شب ناچارا اومدم تولدشون رو (قمری)با تاخیر تبریک بگم .امسال قراره تولدشونو تو مهد بگیریم حتما عکسا رو میزارم البته اگه تا اون موقع زنده موندم و بودم سه روز اخر هفته پیش فشرده از ٨ صبح تا ٨ شب با دکتر کردی  کلاس داشتیم و خستگیش تا به ا...
13 خرداد 1392
1